تفاوتهای روانشناختی زنان و مردان در زندگی مشترک
میزان اعتماد به نفس زنان با احساس اطمینان آنان از «دوست داشته شدن» رابطه مستقیمی دارد، در حالی که مردان ، زمانی از اعتماد به نفس کافی برخوردارند که بتوانند درخواستهای همسران خود را برآورده کنند.
زنان دوست دارند برای حل شدن یک موضوع درباره آن صحبت کنند، (حتی اگر وقت زیادی صرف نمایند)، در حالی که مردان این عمل زنان را پرحرفی تلقی میکنند.
زنان دوست دارند که شوهرانشان محبت خود را ابراز کنند و به آنان بگویند که چقدر دوستشان دارند، اما مردان فکر میکنند که همسرانشان باید بدانند که «من فقط او را دوست دارم، نیازی به گفتن نیست.»
وقتی مردان از زنان خود حمایت میکنند، آنان را در حل مشکلاتشان توانمندتر میسازند، و به زندگی امیدوارتر و علاقهمندتر میکنند.
زنان فرمان بردن را دوست دارند، ولی معتقدند این فرمان بردن باید عاشقانه باشد، در این صورت حاضر به هر گونه ایثار و فدارکاری خواهند بود.
هنگامی که مردان دیر میکنند، زنان با سؤالهای چرا دیر کردی؟ ، کجا بودی؟ و ... در حقیقت دلواپسی و نگرانی توأم با عشق و علاقه را به همسر خود ابراز میکنند. اما شوهران فکر میکنند که همسرانشان میخواهند آنها را زیر سوال ببرند و افرادی بیمسئولیت و غیرمطمئن جلوه دهند.
وقتی شوهران فکر میکنند که برای زندگی و همسرشان مفید هستند، احساس ارزشمندی و توانمندی مینمایند ولی زنان زمانی این احساس را دارند که فکر کنند برای همسرانشان عزیز هستند.
مردان پس از گوش کردن به صحبتهای همسر خود بلافاصله میخواهند مشکل را حل کنند، بنابراین به راهنمایی آنان میپردازند، در صورتی که شاید زنان فقط میخواستند احساساتشان را بیان کنند.
زنان میزان ارزشمندی و علاقه شوهرانشان را به خود با میزان برآورده شدن خواستههایشان محک میزنند.
مردان یا باید سعی کنند خواستههای منطقی آنان را برآورده کنند و یا آنان را با دلایل صحیح متقاعد سازند.